- پرچین کردن
- چوب و خار ومانند آن بر دیوار نهادن تا کسی نتواند از آن بالا رود. پرچین و شکن کردن پر پیچ و تاب کردن، یا پرچین کردن ابرو. خشم گرفتن، متاء ثر شدن
معنی پرچین کردن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دوری کردناجتناب کردن حذر کردن احتراز کردن، پارسایی کردن اتقاء تقیه ورع بازایستادن از حرام، ترسیدن، بیم کردن از چیزی نامناسب و مضر
به پیچ و تاب در آوردن، پیچیده کردن گردان ساختن: گر این نیزه در مشت پیچان کنم سپاه ترا جمله بیجان کنم. (فردوسی)، مضطرب ساختنمشوش کردناز غم بتافتن: بفرمود پس تاش بیجان کنند بروبر دل دوده پیچان کنند. (شا. بخ 2294: 8)
کنایه از برگزیدن، انتخاب کردن
انتخاب کردن برگزیدن
دوری کردن از کاری یا چیزی، خودداری کردن از خوردن بعضی خوراکی ها
Abstain, Shun
воздерживаться , избегать
sich enthalten, meiden
утримуватися , уникати
powstrzymywać się, unikać
戒 , 回避
absternerse, evitar
astenersi, evitare
abstenerse, evitar
s'abstenir, éviter
zich onthouden, vermijden
งด , หลีกเลี่ยง
menghindari
يحجب , تجنّب
परहेज करना , परहेज करना
נָעַתֵּק , להימנע
控える , 避ける
삼가다 , 피하다
kujiepusha, kuepuka
বিরত থাকা , পরিহার করা
پرہیز کرنا , پرہیز کرنا
محکم شدن چیزی در چیزی چون میخ آهنین در تخته فرو رفته محکم شود. پر پیچ و تاب شدن پر آژنگ شدن پر شکن گردیدن
پریشان کردن
плести косу
flechten
плести косу